Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری‌آنلاین به نقل از  ایرنا، این روند در دهه ۸۰، شکل اجتماعی تری به خود گرفت و به آدم های باقیمانده از آن دوران پرداخت و وارد یک نقد اجتماعی صریح شد و در نیمه دوم این دهه فرصت یافت تا با چند فیلم محدود، گوشه هایی از زندگی چند فرمانده را به تصویر بکشد. نمایش فیلم موقعیت مهدی و استقبال قابل توجهی که از سوی مخاطبان و منتقدان به این فیلم شده، بهانه ای است تا نگاهی به فیلم هایی بیاندازیم که با محوریت فرماندهان و سرداران جنگ تولید شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به کبودی یاس

چراغ ساخت فیلم راجع فرماندهان جنگ را جواد اردکانی در سال ۸۷ روشن می‌کند. اردکانی در این سال، به کبودی یاس را با محوریت رشادت های شهید عبدالحسین برونسی جلوی دوربین می برد. فیلمی که دو سال پایانی عمر این شهید را به تصویر کشیده و توانست به عنوان‌ تجربه نخست، با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شود.

در به‌ کبودی یاس، شاهد مجاهدت های فردی شهید برونسی در همگام‌ سازی نیروهایش هستیم. شکل مجاهدت در این فیلم به شکل سنتی و خطی به تصویر کشیده شده و داستان، نهایت تلاش خود را به عمل می آورد که به مرزهای شعاری و قهرمان سازی نزدیک نشود. همینطور هم می شود و فیلم در نهایت سادگی، نقش تعیین کننده شهید برونسی را در پیشبرد چند عملیات مهم به تصویر می کشد.

شور شیرین

جواد اردکانی یک سال پس از موفقیت به کبودی یاس، فیلم شور شیرین را با محوریت زندگی شهید محمود کاوه جلوی دوربین می برد. اردکانی‌ اگرچه در این فیلم نیز به‌ مانند اثر قبلی، تلاش می کند تا چهره ای واقعی و به دور از اغراق برای قهرمان خود ترسیم کند اما ریتم کند داستان و وجود برخی ضعف‌ ها سبب شد تا این فیلم هیچ گاه به اندازه به کبودی یاس تحویل گرفته نشود.

در شور شیرین مخاطب با یک فینال شکوهمند مواجه می شود. جایی که محمود کاوه با تکیه بر هوش و شجاعت ذاتی خود، با دست خالی به معدن سنگ رفته و تمام خمودگی های روایی فیلم را در همان سکانس جبران کرده و با همان تک سکانس پایانی، به قهرمان محبوب مخاطب تبدیل می شود.

زیباتر از زندگی

انسیه شاه حسینی در سال ۸۹، فیلم زیباتر از زندگی را با محوریت برهه ای از زندگی شهید سیدحسین علم الهدی جلوی دوربین برد. فیلمی که طراحی داستانی درستی نداشت و نتوانست تصویر خوبی از این شهید والامقام به مخاطب ارائه دهد.

زیباتر از زندگی نه تنها بن‌ مایه داستانی سرگرم کننده و مستندی نداشت بلکه حتی نتوانست تصویری حقیقی از یک‌ قهرمان ارائه دهد. در چنین شرایطی، فیلم، به شمایلی اغراق گونه از یک‌ قهرمان جنگی رسید که برای مخاطبش، قابل فهم نبود.

چالش های داستانی فیلم در برخی لحظات به اندازه ای بی پشتوانه بود که‌ مخاطب را به خنده می انداخت.
شاید عدم‌ موفقیت‌های متوالی که در نتیجه ساخت دو فیلم متوالی شور شیرین و زیباتر از زندگی حاصل شد، مدیران سینمایی و فیلمسازان این حوزه را به این‌ نتیجه رساند که با وقفه ای چندساله، با قدرت بیشتری به این‌ حوزه بازگردند.

ایستاده در غبار

زمانی که‌ نخستین نمایش اولین ساخته محمدحسین مهدویان در سانس پایانی یک شب سرد زمستانی در برج میلاد اتفاق افتاد، مخاطبان بسیاری به دلیل تصور ذهنی که از فیلم‌ های مشابه اینچنینی در جشنواره داشتند، از تماشای این‌ اثر صرف نظر کردند اما زمانی که این فیلم در حضور رقبای قدرتمند آن دوره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌ را دریافت کرد، خیلی ها به تماشای فیلم‌ نشستند و به حقانیت آن رای دادند.

ایستاده در غبار داستان مجاهدت های احمد متوسلیان است. فیلم با ساختاری نوین، ضمن ایجاد جاذبه های بصری، به روایت چابکی از یک فرمانده شهید رسیده و توانست با داستانی فشرده که در قالب ریتمی سریع پیش می رفت، شمه هایی درست و حقیقی از زندگی پرمخاطره یک قهرمان را روایت کند.

این سبک فیلمسازی که شباهت بسیاری به درام های اجتماعی پرطرفدار آن سال های سینمای ایران داشت، به شدت در میان‌ مخاطبان و منتقدان با اقبال مواجه و به یکی از محبوب ترین آثار این حوزه تبدیل شد که شروع حیات نوین و استانداردی برای آثاری از این دست محسوب شد.

منصور

منصور، عافلگیرکننده ترین و بی ادعاترین فیلم‌ این فهرست است. بسیاری از مخاطبان، تا پیش از نمایش جشنواره ای این فیلم، گمان می کردند که با فیلمی ارگانی مواجه هستند که تکلیفش با خودش مشخص است اما فیلم‌ به مانند قهرمانش، شخصیت مستقلی داشت که انگ وابستگی و سفارشی بودن به آن نمی چسبید.

منصور با روندی منطقی، خیزش های زیرپوستی یک قهرمان را در فضای بسته به تصویر می کشید. داستان انزوای یک قهرمان که تلاش می کند با گذر از منافع فردی خود، به اعتلای میهن تن داده و در این مسیر، از هیچ ترس و ملاحظه ای پیروی نمی‌ کرد.

شجاعتی که در منصور دیده می شود، از جنس اصالت ذاتی ستاری است و تاکتیک های اغراق آمیز دراماتیک در پرورش این روحیه، نقش چندانی ندارند.

منصور فیلم سلامت و شریفی است که به تنهایی می تواند نسل جدیدی که با شخصیت منصور ستاری آشنایی ندارند را دلبسته او کرده و فراتر از رسالت های یک فیلم، در جهت فرهنگ سازی مقام ایثار و از خودگذشتگی گام‌ بردارد.

موقعیت مهدی

نخستین فیلم هادی حجازی فر با محوریت ۴ سال پایانی عمر مهدی باکری، بسیار فراتر از انتظار ظاهر شده و تاکنون در رده دومین فیلم‌ محبوب مردمی قرار گرفته است.

موقعیت مهدی در ۶ پرده، موقعیت های مهم زندگی‌ شهید باکری را به تصویر می کشد. فیلم در پناه یک شخصیت پردازی درست، وجوه اخلاقی شهید باکری را به مخاطب شناسانده و پازل قهرمانی او را با یک طراحی درست، در مخاطبش ته نشین می کند.

با توجه به مشاوره محمدحسین مهدویان، قاب‌های فیلم، شباهت های بسیاری به ایستاده در غبار و در برخی گام ها، حتی فراتر از این فیلم به تصویر کشیده می شود تا موقعیت مهدی در کنار ارزش محتوایی بالای خود، در حوزه اجرا نیز نمره قبولی بالایی دریافت کند.

قطعا سینمای بیوگرافی سرداران جنگ با موقعیت مهدی وارد فاز حرفه‌ای‌تری شده است که با استانداردهای بالاتری به نسبت دیگر آثار مشابه، تراز انتظار از آثاری اینچنینی را بالاتر برده است.

کد خبر 655556 برچسب‌ها دفاع مقدس سینمای ایران

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: دفاع مقدس سینمای ایران زیباتر از زندگی کبودی یاس موقعیت مهدی شور شیرین

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۲۲۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیت‌الله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد

 آیت‌الله جوادی آملی ۱۹ اردیبهشت ماه در درس اخلاق خود به شرح فرازی دیگر از نهج‌البلاغه پرداخت که متن سخنان ایشان به شرح زیر است؛

حضرت امیر(ع) در تعبیر زیبایی فرمودند: الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ، لَا دَارُ مَقَرٍّ؛ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ، رَجُلٌ بَاعَ فِیهَا نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا، وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا. دنیا قرارگاه نیست و قرارگاه، آخرت است که ما در آنجا ثابت می‌شویم و نه ساکن؛ لذا اگر میلیاردها سال هم آنجا باشیم خسته نمی‌شویم؛ خستگی برای ساکن است و نه ثابت؛ فرشتگان میلیاردها سال زنده هستند و خسته نشده‌اند پس ما در آخرت به دارالقرار می‌رسیم و خسته هم نمی‌شویم گرچه با همین بدن خواهیم رفت. لذا فرشته مرگ ندا می‌دهد و می‌گوید هر چه جمع کنید از شما گرفته خواهد شد.

دنیا دار عبور است ولی برخی کودک ۸۰ و ۹۰ ساله هستند لذا در این سن هم فقط دائما این حرف‌ها را می‌زنند که ما اینقدر راه می‌رفتیم و می‌خوردیم و افتخار به چیزهای بچه‌گانه می‌کنند. اینها در زمان حرکت کرده‌اند نه در مسائل دینی؛ فرمود برخی ابنای دنیا هستند و دنیای دار مقر نیست و دار ممر است. برخی خود را فروخته‌اند زیرا هر صحنه‌ای پیش بیاید در آن حاضرند و خودفروشی کرده ولی عده‌ای در دنیا با خدا معامله کرده‌اند و بدن و حیات و جانشان را داده و شرف و انسانیت را خریده‌اند و آزاد شده‌اند؛ جهاد اکبر و اصغر کرده و با کوشش فراوان خود را خریده‌اند. پس در همین سرزمین یک عده برده و یک عده هم آزاد می‌شوند. 

حضرت امیر(ع) خود را سخنگوی قرآن معرفی کرده است گرچه همه از قرآن بهره می‌برند؛ ولی ایشان فرمود که قرآن را باید مورد استنطاق قرار داد و من آن را به استنطاق در می‌آورم و من سخنگوی قرآن هستم. قرآن دنیا و مردم دنیا را معرفی و وظیفه انسان‌ها را در دنیا معرفی کرده است؛ فرمود: این دنیا شامل کودکی، نوجوانی، جوانی، سالمندی و پیری است؛ شیخ بهایی فرمود وضع مردم در این ادوار تاریخی در سوره حدید بیان شده که فرموده است: اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ کَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْکُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَکُونُ حُطَامًا ۖ وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ.

انسان یا کودک است و دنبال بازی، یا دنبال اشتغال و مراحل بعد تا پیری است که برای او «دارم دارم» مطرح است. پس دنیا از دوره کودکی تا پیری به این چند قسمت قابل تقسیم است؛ لعب و لهو؛ لعب، لعاب دهان است که هیچ کسی با سرگرمی و لعاب سیر نمی‌شود و با دست خالی برمی‌گردد. اگر تشنه بخواهد خود را با لعاب دهن سیراب کند فریب خورده است. خداوند در این آیه نتیجه گرفته است که این ادوار پنجگانه در نهایت متاع غرور و فریب است.

استعمار مورد پسند خدا

خداوند این دنیا که سراسر نور است و هر چیزی در زمین آیتی است تا ما را به الله برساند آفریده است و فرمود من شما را استعمار می‌کنم؛ استعمار هم دو نوع است یکی پلید و دیگری مطلوب؛ خداوند در سوره هود فرمود من شما را استعمار می‌کنم یعنی از شما می‌خواهم زمین را آباد کنید و از دل کوه، معدن بیرون بیاورید؛ من از شما می‌طلبم که سرزمین خود را آباد کنید. وَإِلَیٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا ۚ قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلَٰهٍ غَیْرُهُ ۖ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ ۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُجِیبٌ؛ ما همه نعمات را به شما داده‌ایم و همت کنید تا کشورتان آباد شود و نباید منتظر دیگران باشید؛ بنابراین آبادنی و عمارت فقط برای مساجد نیست بلکه فراوان می‌توان «انما یعمر» را مورد استدلال قرار داد.

پس عده‌ای در همین دنیا خود را خریدند که خدا از آنان به عنوان شهدا و مجاهد و .. یاد کرده است؛ برخی در مورد پیامبر(ص) گفته‌اند که نباید تعبیر رحلت در مورد ایشان به کار برود؛ در قرآن از شهدای جبهه به عنوان شهید یاد نشده است و از کسانی که مقتول در راه خدا هستند به عنوان شهید یاد شده است؛ شهید قرآنی، شاهد است و پیامبر هر امتی هم شاهد اعمال امت خود است پس پیامبر هم شهید امم و هم شهید بر همه شهدا و انبیاء است: فَکَیْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَجِئْنَا بِکَ عَلَیٰ هَٰؤُلَاءِ شَهِیدًا؛ بنابراین اگر حضرت امیر تعبیر به شهید قرآنی کرده است مراد این نوع شهید است. 

خدا از همه طلب کرده است که زمین را آباد کنیم و ابادانی زمین به این نیست که منتظر کسی باشیم؛ سفارش به اقتصاد مانند سفارش به راهپیمایی نیست بلکه نیازمند علم و فن و مدیریت است؛ فرمود بروید کار کنید ولی بعد از اینکه درس خواندید یا اینکه از افراد درس خوانده استفاده کنید. مرحوم صاحب وسائل در جلد ۱۷ صفحه ۴۰ و ۴۱ این روایت را نقل کرده است که از امام باقر(ع) از وجود امیرالمؤمنین نقل کرد که من وجد ماء و ترابا ثم ...؛ کسی که آب و خاک دارد و دست فقر به سوی دیگران دراز کند خدا او را از رحمتش دور می‌کند؛ اینکه انسان از متخصص استفاده نکند و متخصص تربیت نکند و بعد بگوییم کار کنید، نمی‌شود؛ اقتصاد از پیچیده‌ترین علوم است. فرمود کسی که آب و خاک دارد و فقیر است دور از رحمت خداست. پیامبر(ص) هم فرمودند اگر گفته شد یک ساعت دیگر قیامت خواهد شد و نهالی در دست شما هست؛ این نهال را بکار و بمیر؛ آیا این حرف، بوسیدنی نیست؟

اختلاس‌گران خود را برده دنیا قرار داده‌اند

بنابراین عده‌ای خود ر ا در  دنیا خریدند و خدا از آنان به عنوان مقتول فی سبیل الله یاد می‌کند و اینها شهید هستند؛ در سوره مبارکه توبه، آیه ۱۱۱ فرمود: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَیٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَیٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُمْ بِهِ ۚ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. برخی خود را به دنیا می‌فروشند و خود را برده قرار می‌دهند و اختلاس می‌کنند. 

البته گاهی کسی در عرصه قلم و کار فرهنگی تلاش می‌کند و او هم باید تا آخرین لحظه عمر دست از تلاش برندارد کما اینکه کسانی چون بوعلی سینا اینطور بودند. ما در اسلام شخصیت‌هایی داشتیم که نه استاد داشت و نه شاگردی در حد خودش متولد شد حتی بهمنیار هم که انسان فحلی است در سطح او نبود. ابوریحان بیرونی وصیت کرد وقتی من ُمردم با براده‌های تراشیده شده نِی که با آن کتاب می‌نوشتم آب گرم کنید و مرا غسل دهید زیرا حاصل یک عمر قلم‌زدن من است؛ ما چنین عالمانی داشتیم و کتب گذشته به وسیله این افراد حفظ شده است و نوشته شده است. 

خدا تاکید فرمود کسانی که با من معامله کردند خود را خریدند و آزاد کردند و این کم مقامی نیست که خدا بفرماید: هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ ۚ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا؛ خدا و ملائکه صلوات می‌فرستند نه صلوات افراد عادی مانند ما؛ پس ما و مسئولان نه باید راه کسی را ببندیم و نه بیراهه برویم؛ فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد زیرا خود انسان گرفتار می‌شود. دین اسلام حتی فریب یک حیوان را جایز نمی‌داند و پیامبر(ص) وقتی فردی می‌خواست اسبش را فریب دهد او را نهی کرد. برخی تعابیر در مورد حیوانات وجود دارد حالا می‌شود ملتی را با دروغ، فریب دهیم؟ 

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

دیگر خبرها

  • تشییع پیکر شهید مهدی مزرئی نوده در بندرعباس
  • آیت‌الله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد
  • زندگی لاکچری قالیباف زیر ذره بین /رضاخان حزب اللهی‌ها، تکنوکرات می‌شود؟ /۵ پرده از زندگی سیاسی رئیس مجلس
  • پیام تسلیت آیت الله نورمفیدی در پی شهادت مامور گلستانی فراجا
  • خراسان رضوی قهرمان مسابقات وزنه‌برداری جوانان ایران
  • کرمان قهرمان مسابقات وزنه‌برداری قهرمانی نوجوانان ایران
  • «کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
  • تعظیم شهریار مقابل چهره خاص زندگی
  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی
  • ۴ دهه زندگی مهدی نصیری؛ از کیهان تا بی‌بی‌سی /با من از تغییر سخن نگو...